پارت ۸

ته: نبابا مهم نیست ... دنبالم بیا _ پشت سرش راه افتادم ... بالا‌سر یه میز وایساد
ا.ت: من انقدر نمیتونم بخورم(خنده)
ته: به‌هر‌حال من باید از مهمونم پذیرایی کنم _ از حرفش خندم گرفت ... روی صندلی نشستم
ته: میشه حالا بهم توضیح بدی؟
ا.ت:چیو؟
ته: اینکه چرا وقتی منو دیدی حالت خوب شد؟
ا.ت: میشه بزاری بعد ناهار؟
دیدگاه ها (۲)

پارت ۹ته: اوکی بخور بعدش صحبت میکنیم...ا.ت: خیلی خوشمزه بود ...

پارت ۷

https://wisgoon.com/setayeh.btsفیک نویسه فالوش کنیدبا تشکور

پارت ۱۶ فیک مرز خون و عشق

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

خون‌آشام جذاب من(P:6)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط